رابطه بین میزان مغز، تعداد نورون ها، ساختار قشری و هوشمندی
به گزارش پیامک خنده، 1. میزان مغز و محدودیت های آن در مشخص هوشمندی
میزان مغز یا جرم کلی مغز، یکی از ویژگی هایی است که ممکن است در ظاهر به عنوان شاخص هوشمندی به نظر برسد. با این حال، شواهد نشان می دهد که بزرگ بودن میزان مغز به خودی خود به معنای هوشمندتر بودن نیست. برای مثال، فیل آفریقایی (African Bush Elephant) با وزن مغز 2848 گرم بزرگ ترین مغز را در بین گونه های حاضر در تصویر دارد، اما تعداد نورون های آن (5.59 میلیارد نورون) کمتر از تعداد نورون های مغز انسان است. این نشان می دهد که میزان مغز به تنهایی نمی تواند دلیلی بر سطح بالای هوشمندی باشد، بلکه تعداد نورون ها و ساختار داخلی مغز نقشی مشخص کننده در توانایی های شناختی دارند.
2. نقش تعداد نورون ها در هوشمندی و پردازش اطلاعات
تعداد نورون ها (Neurons) عاملی مهم و تأثیرگذار در توانایی پردازش اطلاعات و سطح هوشمندی مغز است. نورون ها سلول های عصبی مغز هستند که اطلاعات را پردازش و انتقال می دهند. انسان ها با داشتن 16.3 میلیارد نورون در قشر مغز (Cerebral Cortex)، از تعداد نورون بیشتری نسبت به سایر گونه ها در این تصویر برخوردارند، که این موضوع به هوشمندی بالاتر و توانایی های شناختی پیچیده تر انسان ها یاری می نماید. این تعداد بالای نورون ها امکان پردازش داده های پیچیده، حل مسائل انتزاعی و توسعه زبان و فرهنگ را به انسان می دهد. بنابراین می توان گفت که تعداد نورون ها یکی از عوامل اصلی در معین سطح هوشمندی است.
3. ساختار قشری و اهمیت چین و شکن ها
یکی از ویژگی های مهم مغز، ساختار قشری آن است. قشر مغز (Cerebral Cortex) دارای چین و شکن هایی است که به نام جایروس ها (Gyri) و سالکوس ها (Sulci) شناخته می شوند. این چین و شکن ها باعث افزایش سطح سطحی مغز می شوند و اجازه می دهند تعداد بیشتری نورون و سیناپس (Synapse) در همان حجم فیزیکی مغز جای گیرد. در مغز انسان، این چین و شکن ها به شکل بیشتری نسبت به سایر گونه ها مشاهده می گردد، که به افزایش تعداد سیناپس ها و در نتیجه بهبود توانایی های پردازشی مغز یاری می نماید. این ساختار قشری پیچیده باعث می گردد که انسان بتواند اطلاعات را به شیوه ای پیچیده تر و چندجانبه پردازش کند، که این خود نشانه ای از سطح بالای هوشمندی است.
4. مقایسه بین پستانداران اولیه و غیر اولیه
در تصویر، گونه هایی از پستانداران اولیه (Primates) مانند ماکاک رزوس (Rhesus Macaque) و گوریل غربی (Western Gorilla) در مقایسه با پستانداران غیر اولیه (Non-Primates) مانند کاپیبارا (Capybara) و فیل آفریقایی قرار داده شده اند. تعداد نورون ها و ساختار قشری در این پستانداران فرق دارد. پستانداران اولیه به طور کلی از ساختار مغزی پیچیده تری برخوردارند و نورون های بیشتری نسبت به گونه های غیر اولیه دارند. برای مثال، ماکاک رزوس با داشتن 1.71 میلیارد نورون، توانایی های شناختی بیشتری نسبت به کاپیبارا دارد که فقط 0.3 میلیارد نورون دارد. این مقایسه نشان می دهد که علاوه بر تعداد نورون ها، نوع و ساختار قشری در هوشمندی نقش بسزایی دارد و به طور کلی پستانداران اولیه نسبت به پستانداران غیر اولیه از سطح هوشمندی بالاتری برخوردارند.
5. اهمیت سیناپس ها و شبکه های عصبی
سیناپس ها (Synapses) یا محل های اتصال بین نورون ها، به شدت بر هوشمندی تأثیر می گذارند. تعداد سیناپس ها در یک مغز نشانه ای از ظرفیت پردازش و پیچیدگی شبکه های عصبی آن است. در مغز انسان، تعداد سیناپس ها بسیار زیاد است که این خود امکان ارتباطات پیچیده تر بین نورون ها و پردازش اطلاعات چندجانبه را فراهم می آورد. سیناپس ها به نوعی پل های ارتباطی بین نورون ها هستند و به یاری آن ها مغز می تواند اطلاعات را به سرعت و با دقت پردازش کند. بنابراین، داشتن شبکه های سیناپسی پیچیده به همان میزان که تعداد نورون ها مهم است، در هوشمندی نیز تاثیر دارد.
6. مقایسه تطبیقی با در نظر گرفتن احتیاجهای زیستی و محیطی
تفاوت در تعداد نورون ها و ساختار قشری بین گونه های مختلف به احتیاجهای زیستی و محیطی آن ها نیز بستگی دارد. برای مثال، فیل ها که در محیط های گسترده و با احتیاج به حافظه فضایی قوی زندگی می نمایند، مغز بزرگی دارند که به آن ها یاری می نماید تا مسیرهای طولانی را به خاطر بسپارند. اما این به معنای هوشمندی بالای آن ها نیست؛ چرا که تعداد نورون های آن ها نسبت به انسان کمتر است و ساختار قشری پیچیده ای ندارند. از طرف دیگر، انسان ها با تعداد بیشتری نورون و سیناپس ها، توانایی حل مسائل پیچیده تر و سازگاری بیشتری با محیط های مختلف دارند.
به طور کلی، هیچ رابطه مستقیمی بین میزان مغز و سطح هوشمندی وجود ندارد. ترکیبی از عوامل مختلف از جمله تعداد نورون ها، ساختار قشری، تعداد و پیچیدگی سیناپس ها و احتیاجهای زیستی گونه ها به معین سطح هوشمندی یاری می نمایند. در حالی که تعداد نورون ها و سیناپس ها و پیچیدگی ساختار قشری در انسان ها بیشتر است و به توانایی های شناختی برتر آن ها یاری می نماید، اما این به معنای رجحان کامل نیست و هر گونه بسته به احتیاجهای زیستی و محیطی خود ساختار مغزی متفاوتی دارد.
منبع: یک پزشک